About Me

My photo
مرا قراری نیست جز عاشقی و آروزیی جز اندیشه. که با عشق زندگی باید کرد و در عشق اندیشه

Wednesday, January 1, 2014

تنهایی

دلا خو کن به تنهایی که آن غم عالمی دارد
به دنبالش چه می گردی که دنیا مرهمی دارد
بزن بر ساز دل هر دم چو خرقه پوش این عالم
که عاشق می کند دل را که با نایش دمی دارد
یکایک پرده از سر کن بشو با خویشتن تنها
نکن پاره وصالت را به آنچه همدمی دارد
سبو صبحی ترک دارد به روزی دیگرش افتد
چو جویی باش ای دل، که سو بر راه می دارد
دلا عاشق چو تنها بود همه عاشق نهندش نام
که در کویی چنین بی عشق، دل عاشق غمی دارد
به روزی می رسد کارم که فریادی ز دل آرم
که ای مردم بخوانیدم که سودایم محرمی دارد
گمانی از سر تزویر به شهوت من بیالودم
ندانستم که عشق آن سان که خود مرحمی دارد
صبور از شرم حیایت نیست و به محراب هم که جایت نیست
همین یک دم شرابی نوش که آن هم  عالمی دارد

صبور