پرسش از سایههای نیاندیشیده: جامعهای که ریشههایش در آسمان است
ضربالمثلی یونانی میگوید: جامعهای خوب رشد میکند که پیرمردهایش درختانی میکارند که میدانند قرار نیست هیچوقت زیر سایهاش بنشینند. این جمله، پرسشی بنیادین را در مورد ماهیت ایثار و آیندهنگری در جوامع انسانی مطرح میکند: آیا آنچه برای دیگران انجام میدهیم، از سر عشق و تعهد به نسلهای آینده است یا از سودای پاداشی در جهانی دیگر؟
حال، اگر این حکمت را بر جوامعی که عمیقاً به باورهای مذهبی آمیختهاند، بتابانیم، پرسشی دیگر برمیخیزد: آیا جامعهای که افرادش دائماً در سودای مکانی در بهشت یا نعماتی در آخرتاند، میتواند درختی برای زمین بکارد؟ یا آنکه تمام نیرویش صرف ساختن جهانی میشود که تنها در ذهن و ایمانش معنا دارد؟
ایثار یا سوداگری؟
در جامعهای که عمل به نیکویی صرفاً برای کسب پاداش در آخرت انجام میشود، مفهوم ایثار به چه سرنوشتی دچار میشود؟ آیا فردی که نیکی میکند، ولی انگیزهاش پاداش اخروی است، حقیقتاً ایثارگر است؟ این رویکرد شاید در سطح فردی آرامشبخش باشد، اما در سطح جمعی ممکن است به جامعهای منجر شود که تمام امیدش را از زمین و اکنون به آسمان و آینده موکول میکند.
چنین جامعهای کمتر به فکر آبادانی و رفاه نسلهای آتی است، چرا که آیندهای که به آن امید بسته است، بر زمین نیست. بهجای کاشت درختان برای فرزندان، انرژیاش را صرف ساختن تصاویری خیالی از باغهای بهشتی میکند. این تخیل شاید دلپذیر باشد، اما وقتی سایهای برای نسلهای آینده باقی نمیگذارد، به تدریج به نابودی جامعه منجر میشود.
خطر از یاد بردن اکنون
درختانی که کاشته نمیشوند، رودهایی که آلوده میشوند، و سرزمینهایی که بهدلیل نبودِ برنامهریزی آیندهنگرانه تخریب میشوند، همگی نشانههایی از جامعهای هستند که درگیر شهوت فردی برای رسیدن به بهشت در جهان دیگری است. این جامعه نهتنها از ساختن زیرساختهای مادی بازمیماند، بلکه به لحاظ فرهنگی نیز فرزندان خود را با آموزههایی پرورش میدهد که بیشتر به تأمین منافع فردی آنها در آخرت میاندیشد تا به فکر ساختن دنیایی بهتر برای نسلهای بعد.
آیا میتوان آیندهای بر زمین ساخت؟
اما آیا ایمان مذهبی ذاتاً در تضاد با آبادانی زمین است؟ پاسخ به این پرسش به نحوه تفسیر ایمان بستگی دارد. اگر ایمان به خدا و آخرت، انسانی را بهسوی مهربانی و تلاش برای ساختن دنیایی بهتر سوق دهد، آنگاه مذهبیبودن میتواند با آبادانی همسو باشد. اما اگر این ایمان تنها به سودای پاداش فردی در جهان دیگر محدود شود، ریشههای جامعه از زمین کنده خواهد شد و سایهای برای هیچکس باقی نخواهد ماند.
نتیجهگیری: در جستجوی معنای حقیقی ایثار
بهراستی، جامعهای که سایهاش در آسمان است، چگونه میتواند بر زمین ثمر دهد؟ پرسش این نیست که ایمان مذهبی در ذات خود خوب است یا بد، بلکه این است که آیا این ایمان، جامعهای میسازد که به نسلهای بعد میاندیشد یا تنها به فردای فردی خود؟
از خود بپرسیم: ما درختانمان را برای چه کسی میکاریم؟ برای زمین یا برای آسمان؟ برای نسلهای بعد یا برای خودمان؟ و آیا این انتخاب، سایهای بر سر انسانیت باقی خواهد گذاشت یا آنکه تنها خشکی و بیابانی به ارث خواهد گذاشت؟
صبور
https://t.me/sabouran/534
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر