امروز از کوچه های پر از نامهری درون گذشتم و خیره به درهای بسته، هوس دیدن آن سوی آنها را در خود برانگیختم. پاهایم را ثابت و چشمانم را بسته، به آن سوی درها نگاهی انداختم.
کوچه هایی پر از بی مهری را یافتم که هر کدام از برای کسی بود. یکی در کوچه خود شمعی، دیگری جویی و آن دیگر چون من دری بسته داشت. درهایی را شکسته یافتم و کوچه هایی مشترک.
حال نمی دانم کوچه خویش را با که تقسیم خواهم کرد
...
No comments:
Post a Comment